ای که مهجوری عشاق روا می داریعاشقان را ز بر خويش جدا می داریتشنه باديه را هم به زلالی درياببه ...
ادامه
مطلب
سرزمين نور نه از خورشيد نه از ماه از آتش از آتش گدازان...خاک با بوته های خشک وضمختش...طلايی ناب وگوهری ...
ادامه
مطلب
يه ترس شيرين همه قلبمو گرفته
رانندگی تنهايی واسه اولين بار از خونه تا دانشگاه
هيچ کی نمی دونه الان ماشين دم ...
ادامه
مطلب
طرح لبخند تو را ماه ندارد به خدا
عشق تو شور چرا...آه ندارد به خدا
کسی از از گنج خيال تو فراوانم ...
ادامه
مطلب
مزرعه هميشه سبز نيست
اما پاهای ما هميشه تو گله
می دونی چی منظره اين سرزمين و دوست داشتنی می کنه؟
دستای ما که از ...
ادامه
مطلب
I gave you all the love I got I gave you more than I could give I gave you love ...
ادامه
مطلب
نا گفته هايی هست با توجايی که يک فواره داردجايی که بال خسته منتنها دو راه چاره دارديا بسته باشد ...
ادامه
مطلب
کشک چيه؟پشم چيه؟يک روز خيلی طو فانی مردی چوپان بالای درخت چه ميکرد؟ديد ميزد مرتع های دور را ...
ادامه
مطلب
سلام ...خدايا از تو هيچ چی نمی خوام جز يه سبد آبی که آرزوها مو بهت برسونه اونطوری که کسی ...
ادامه
مطلب
سلام از جناب آقا سهراب کمال تشکر را دارم فرمودين زير باران بايد رفت اونم بی چتر ديگه۴ روزه running ...
ادامه
مطلب
سگه ولگرده که استخون می خواد
مرده مسته که سراغ سگ مياد
ماموری که دنبال مست ميره
زندونی که دنبالش داره مياد
زنجير محکم ...
ادامه
مطلب
چشمهايم
يک سپاه ابر دارد مسلح به سر نيزه باران
هر وقت اراده رفتن کنی
قيامت را به تو نشان خواهد داد