لا به لای برگه ها<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
قاطی این قرصها
نه چرا یادم نمی آید کجاست؟
پای گلدان شمعدانی کنج در
پیش آن خانوم نابینا
که گل می داد دست مردم پشت چراغ
اشتباهی جا نماند؟
دست آن تمبک زن زیر گذر
آخ یادم آمد آن را باختم
آن طلوع از خدا روشن ترین
از ستاره بی خبر
چشم تا در چشم تو انداختم
یادم آمد ...باختم
بعد مدتها ... ستاره سهيليم ديگه ميبينم که وضعيت وبلاگتم توپ شده ولی من که ميدونم چيو ميدنم؟ بماند...
چشمای تو نور کوچه باغ روزه ... چشم تا در چشم او انداختم ... یادم آمد ...باختم ... خيلی قشنگ بود .
... باختم