دلتنگم افیون دلتنگی ریشه های من است
برگهایم سبز نمی شوند از تنهایی
درختم درختی که هر شاخه اش را به خاکی ...
ادامه
مطلب
شعاع های سرخ و ملتهب
در آسمان فکر من غروب میکنند
چه می شود مگر که شادی از
خلال اشکهای نقره ام رسوب ...
ادامه
مطلب
امروز با ۴۰ تا مربی بهداشت فرهیخته رفتم آهار فقط نفهمیدم چرا از حضور من تعجب کردن خب درسته هم ...
ادامه
مطلب
تلّی از هیزم تنهایی تو بر دوشم
تاب ره نیست ببینم که ز جان کوشم
سوختم از تب و پاشویه من دیدارت
آه اگر یک ...
ادامه
مطلب
سیاه تر از شب چشمها می گشایی
بی آنکه بیم این کنی دخترک دلباخته از ترس
قطره قطره ستاره می چکد ...
ادامه
مطلب
چنذ تا پله دیگه مونده ...
نه میرم پایین بقیه شو فردا میام بالا واسه امروز بسه
ادامه
مطلب
اینجا
گورستانی آکنده از خمیازه شده صف ها طولانی و طولانی تر
دور و برم را نگاه می کنم چه خالی و اندوهگنانه می ...
ادامه
مطلب
فرصتی است برایم که بگویم ایرانم مهد شیران است شیرانی که شاید خاموش اما به وقت غرنده اند با خود می ...
ادامه
مطلب
اینجا جواب سوال ترا کشیده ام
که شکل یک خجالت خاکی سیاه شد
گازی به سیب سرخ و سایه دار زدیم
دانسته یا نه ...
ادامه
مطلب
آهان به من تهمت بی ریشگی می زنی اگه اون فیلم و واسه الان می ساختی خیلی واقعی تر بود ...
ادامه
مطلب