می گن اگه جواب این قطعنامه هم سر سری بدیم بد بلایی به سرمون میاد..
می گن یه چیزی بیشتر از ...
ادامه
مطلب
نه نگو نمیتونم با این یکی بپرم امروز از صبح دارم این لعنتی و ترجمه میکنم که کلی چشمامو پیاده ...
ادامه
مطلب
صد بار مداد من چو افتاد
دادیش به دستم ای فرشته
با خط تو می نویسم اکنون
مهر تو به جان من ...
ادامه
مطلب
سلام ...من زنده ام نفس میکشم و قصد دارم با یه کاسه گلی به خونه خورشید برم
به امید اینکه کاسه نورم یه تیکه ...
ادامه
مطلب
.منم و دسته گل و سنگی سخت
زیر این سایه سنگین چنار
آفتا ب آمده نزدیک تنم
و مرا می کشد آرام کنار
کسی ...
ادامه
مطلب
باز تب دارم و دستم داغ است
چله افتاده به بیماری من
ساعت از پا و کمر افتاده
بس که چرخیده به ...
ادامه
مطلب
من از روزی که چشمانت نشانم رفت دیدم اینچنین داغی
نشاید زندگی نامش
همان چشمان اشک اندود آن سربازکان ساکت و ...
ادامه
مطلب
دیگر ترا اینگونه می خوانم...
در لای لای کودکی تب دار
در های های مادری دلخون
در جای جای سرد این دیوار
تک سرفه ...
ادامه
مطلب
دیگر اینبار این قصه که می خوانم راستین است باری همان همهمه زر و سیم آهنگ ننگین خویش بر آشیانه ها نواخته ...
ادامه
مطلب
تو پر از ترانه رسیدنی و دل من
واسه خوندنت چه بی تاب هنوز
نگو فاصله به ما زهرشو زد
چشمم از فاصله بی ...
ادامه
مطلب